واقعیت انکارناپذیر؛ عدم تغییر گذشته است. گذشته رفته، انرژی آن تمام شده است دیگر وجود ندارد و قابل تغییر نیست. ما امروز هرچه که هستیم، برآمده از همان گذشتهایم. ولی راه چاره در آیندهای است که گامهای آن امروز برداشته میشود. گذشته، گذشته است، هرقدر ما خود را دربارهی اتفاقاتی که درگذشته روی داده مقصر بدانیم و احساس گناه کنیم چیزی تغییر نخواهد کرد، درحقیقت: «حس تقصیر، گذشته را عوض نمیکند و باعث نمیشود آدم بهتری شویم» (وین دایر).
فقط رویدادهایی که در گذشته اتفاق افتادهاند بهعنوان خاطرات در ذهن ذخیره شده است
وقتی درگذشته به سر میبریم همواره درگیر تجارب دردناک، خاطرات بد، اشتباهات انجام داده یا روزگار سخت رفته هستیم و اجازه نمیدهیم آنها دست از سرمان بردارند و ناخواسته خودمان را به حال یا آیندهای مشابه محکوم میکنیم. باید بپذیریم که نمیتوانیم گذشته را تغییر دهیم.
شاید درگذشته کارهای اشتباهی کرده باشیم: «دل کسی را شکستهام – ورشکست شدم – درکودکی فقیر بودم – پدرم به طرز فجیعی مُرد – درسم را تمام نکردم – در جوانی شرور بودم و… گذشتهی ما هرچه بوده و هر اندازه زشت و بد، برای کسی مهم نیست، دیگران از آن خبر ندارند، یادآوری آن فقط باعث آزار ماست.
نمیتوانیم گذشته را تغییر دهیم، وقتی هم خاطرهی گذشته را زنده میکنیم، در حقیقت بهره بردن از انرژی لحظه ی حال از چنگمان میرود. وقتی مدام در خاطرات گذشته سیر کنیم و اجازه ندهیم که؛ اشتباهات، تجارب دردناک، روزگار سخت و…دست از سرمان بردارند؛ درحقیقت خود را به داشتن حال و آیندهای مشابه محکوم میکنیم.
لحظههایمان را از همین حالا بشماریم
باید توجه کنیم ذهن میتواند به روشی صحیح با قوانین جهان مقابله کند. ذهن می تواند به خاطرات گذشته نقب بزند، ولی زمان قابل بازگشت نیست، چون انرژی آن زایل شده و دیگر پتانسیلی ندارند. باید بپذیریم که هیچ کس توان تغییر گذشته را ندارد، افسوس و حسرت خوردن، تنها مصرف کردن پتانسیل ناب زمان حال در کالبد مردهی گذشته است.
آیا واقعا مفهوم «گذشته، گذشته» این است که باید آن را فراموش کنیم؟ آیا امکان به فراموشی سپردن گذشته وجود دارد؟ گذشته بخشی از زندگی است. اگر بتوانیم آن را به فراموشی بسپاریم، آیا درست عمل کردهایم؟
خیلی از مردم هنوز درگذشته خود زندگی میکنند (حتی با مرور تلخی هایش)…
واقعا باگذشته چگونه باید رابطه برقرار کرد؟ گذشته دیگر قابل دخل و تصرف نیست و انرژیاش تمام شده است، اما از سوی دیگر، گذشته را نمیتوانیم فراموش کنیم. خاطرات در ذهن ما به عنوان تجارب زندگی وجود دارند که گاهی باعث هموار شدن مسیر زندگی آینده ما خواهند شد.
میتوان از اشتباهات گذشته درس گرفت، ولی نباید در قفس یا زندان گذشته حبس و اسیر شویم. حتی اگر افراد را با گذشتهشان بسنجیم، در حقیقت فرصت تغییر را از آنها گرفتهایم. انسان در هر مقطع از زندگی با توجه به شرایط، نیازها و تجارب و موقعیتها تصمیمی میگیرد، انجام اشتباهی درگذشته دلیل این نیست که شخص همچنان در ناآگاهی و بیتجربگی خواهد ماند.
اگر کسی درگذر زمان حرکت رو به جلو داشته باشد، میتواند از اشتباهاتش فاصله بگیرد و به آیندهی موفق خود که بر پایهی تجارب گذشته بنا نهاده، امیدوار باشد. گذشته را نمیتوان عوض کرد، ولی آینده از اندیشه امروز ما شکل میگیرد
موضوع این است هر پدیده، اتفاق و واقعهای؛ انرژی و پتانسیل نهفتهای دارد که به هنگام وقوع آزاد میشود (مصرف میگردد) از اینرو وقایع گذشته دیگر فاقد پتانسیل یا انرژیاند. ظرفیت آنها در همان زمان خودشان تمام شده است و امروز و در حال حاضر که ما به فکرشان میافتیم دیگر تنها خاطراتی هستند که ما ناخواسته در ذهن خود و گاه با اصراری بیهوده سعی داریم دوباره به کالبد مردهشان جان دهیم و از آنها بهره ببریم.این کاری است که اغلب با خاطرات که حاصل وقایعی در گذشتهاند انجام می دهیم، و البته بیشتر هم نسبت به اتفاقات ناخوشایند و بد چنین رویکردی داریم.
«دانشمندی به نام «وایلدر پنفیلد» (جراح مغز دانشگاه مک گیل) هنگام معالجهی بیماران مبتلا به صرع کشف کرد که اگر قشر مُخ در ناحیهی فوقانی شقیقه به وسیله یک سوزن الکتریکی تحریک شود، بیمار خاطرهی کهنهای را بهوضوح و روشنی به یاد میآورد، یادآوری خاطره از جنس ضبط صدا و تصویر یک رویداد نبود، بلکه باز تولید آن واقعه بود، که همهی حس و حال موجود در ظرفیت فضای آن خاطره را نیز شامل می شده است» (وضعیت آخر- تامس.آ.هریس- ترجمه ی اسماعیل فصیح- ص ۱۲).
در زندگی روزمره نیز گاه خاطرات و اتفاقات گذشته به همین شکل در ذهن ما دوباره تکرار میشوند. یک یادآوری کامل که همهی وجودمان را در برمیگیرد (چه خوب، چه بد) اگر مربوط به وقایع ناگوار باشد، احساس غم و اندوه به ما دست میدهد و چنانچه مرور خاطرات خوب و دلپذیر باشند احساس نشاط و سرزندگی میکنیم.
بهترین آینده در گذشتهای فراموش شده بنا میشود
گاه وقتی به گذشته نگاه میکنیم، متوجه میشویم که چه اندازه وقت را هدر داده ایم، با توهمات، اشتباهات، بطالتها، یا نادانیها. عدم درک ارزش و قیمت زمان و آلودن قلب و روحمان با لاطائلات مخربِ بیمقدار، که تنها باعث تلف شدن لحظات عمرمان شده، و پشیمانی را چون آتش به جانمان انداخته است.
نوع بشر دارای ویژگی خاصی است؛ گذر زمان حجم بسیاری از دلزدگیها را محو میکند و به دل خوشی و شادی جلوه و عظمت میبخشد، در حقیقت به شکرانه این خصوصیت و فرمول و خصلت خاص است که میتوانیم تلخی رویدادهای گذشته را فراموش کنیم، و در لحظه حال رو به آینده زندگی کنیم